به گزارش فارس به نقل از زد دی نت، برنامه آی وریفای یک اسکنر امنیتی است که از استفاده کاربران از قابلیت های امنیتی مهم گوشی های آیفون مانند فیس آی دی، تاچ آی دی، قفل گوشی و غیره اطمینان کسب می کند.
این برنامه دارای یک ابزار اسکن خاص نیز هست که گوشی را برای یافتن هرگونه شرایط امنیتی غیرعادی اسکن می کند و اگر مشکل خاصی در گوشی آیفون وجود داشته باشد، موضوع را به کاربر و مالک گوشی اطلاع می دهد. همچنین برنامه آی وریفای تشخیص می دهد که آیا گوشی به علت مشکلات امنیتی قبلا هک شده است یا خیر.
برنامه آی وریفای به کاربران فهرستی از تغییراتی را که باید در تنظیمات گوشی های آیفون به منظور افزایش امنیت اعمال شود، ارائه می کند. البته این تغییرات اختیاری است و کاربران در صورت عدم تمایل مجبور به اعمال آنها نیستند. یکی دیگر از امکانات جالب این برنامه ارائه پیشنهاداتی به منظور ایمن سازی حساب های کاربری در اپل، فیس بوک، گوگل، اینستگرام، لینکداین و توئیتر است.
منبع : https://www.beytoote.com/computer/technews/tnews11054529.html
یکی از سوالاتی که همواره اثناء تاسیس و طراحی سایت برای عموم کاربران پیش میاد اینه که برای راه اندازی سایت از چه سیستم مدیریت محتوایی(CMS) استفاده کنیم؟ یا به عبارت سادهتر طراحی سایت با جوملا یا وردپرس؟ کدامیک بهتر است؟ گزینش هر کدوم از این سیستم های مدیریت درونمایه جوانب مثبت و منفی خودش رو داره که باید به واقعیت اونها را بررسی کنید، چرا که در این بین هر یک از کاربران این پلتفرمها طرفداران خشک سر خودشون رو دارند و اگر بخواهید از این روش به یک انتخاب درست برسید ممکنه لغایت در میان مسیر از این انتخاب ناراضی باشید، فلذا این خود شما هستید که بر بنیاد نیاز، امکانات لازم، راحتی پیشه با پلتفرم و… میتونید لغایت انتخاب درستی را داشته باشید.
در این مقاله هدف داریم لغایت با هم به تماشای یک مسابقه که بین تیم وردپرس و تیم جوملا در حال برگزار شدن هست میشینیم الی ببینیم در چهار راندی که در برگزیدن بازی این دو تیم قرار میدیم کدوم تیم در پایان برنده میدان خواهد بود. حقیقت در بازی جوملا و وردپرس نیازی به تهیه بلیط برای دیدار نداریم، کافیه الی جای خودتون بشینید و با هم به تماشای این بازی مهیج بین تیم وردپرس و جوملا بپردازیم
ز معمای قهوه تلخ و غلیظ!
بازاریابی عصبی اخیرا باره توجه کثرت پیمان گرفته است. این دانش جدید تلفیق دو علم بازاریابی و عصبشناسی است. بازاریابی عصبی یا neuromarketing درک عملکرد مغز بدون وارد شدن در جزئیات پیچیده آن است الی متعلق به برای بهبود عملیات بازاریابی بهرهگیری کنیم. این واژه برای اولین بار در سنه 2002 مطرح شد و با استقبال چندانی روبهرو نشد تا در سالهای تازه که این اصطلاح بخشی از سخنرانیهای همایشها و مقالات گوناگون را به خویش وابستگی داده است.
هدف بازاریابی عصبی انتقال بهتر پیامهای بازاریابی به سایرین و افزایش شایستن خرید بدست مخاطب است. در نتیجه با بازاریابی عصبی بودجه بازاریابی و تبلیغات تفریق مییابد.
مشکل ازدیاد پیامهای تبلیغاتی
حتما قبول دارید که بازاریابی و تبلیغات بسیار سختتر شده است. همکاران و رقیبان شما احتمالا آنقدر زیاد هستند که مدام حواس مشتریان را پرت میکنند. پیامهای بازاریابی کمرنگتر شده است. توجه به تبلیغات کمتر شده است. حال اگر کسبوکاری حقیر با بودجه محدود تبلیغاتی دارید چگونه میتوانید پروا مشتریان احتمالی را به خود جلب کنید و حتی باعث شوید از شما خرید کنند؟ احتمالاً استجابت این پرسش در بازاریابی عصبی قبل از ورود به موضوع سه نمونه ملموس میآوریم که نشان میدهد بازاریابی عصبی چیزی ما فوق عرضه محصول پسندیده با قیمت پسندیده است.
1. خرید از فروشنده نامناسب
فرض کنید وارد فروشگاهی میشوید و از همان ابتدا پرماسیدن نکویی نسبت به فروشگاه ندارید. فروشنده بدون پروا به ورود شما به گفتگو خویش با تلفن پیوستگی میدهد و وانمود میکند شما را ندیده است. سپس با لحنی توهینآمیز با شما صحبت میکند و وقتی سوالی فنی درباره فرآورده میپرسید میگوید: روی جعبه نوشته شده است، خودتان بخوانید! چقدر احتمال دارد از چنین فروشگاهی خرید کنید؟ شاید از خرید منصرف شوید. پروا کنید که ما درباره فرآورده صحبت نکردیم. شاید فرآورده این فروشگاه زیاد عالی و قیمت آن مناسب باشد ولی شما از خرید منصرف میشوید.
پس جستار تنها محصول مناسب با قیمت مناسب نیست. رفتارهای خرید ما بسیار پیچیدهتر از چیزی است که خیلیها اندیشه میکنند و به عملکرد مغز مربوط است. اگر خیلی ساده بگوییم ما از کسانی خرید میکنیم که از آنها خوشمان بیاید. اغلب فروشنده بسیار مهمتر از محصول است. در فصلهای بعد اغلب به این سوژه خواهیم پرداخت.
2. خرید موبایل با برند ناآشنا
برای خرید موبایل به فروشگاه مراجعه میکنید. فروشنده سعی میکند برندی را به شما بفروشد که تا به حال اسمش را نشنیدهاید. اسم آن زیاد عجیب و غریب است. فروشنده به شما تغییر ناپذیر میکند تمام مشخصات فنی این موبایلِ ناشناخته بهتر از موبایلی است که شما میخواستید. حتی قیمتش هم زیاد ارزانتر است.
شما کمی با خویش کلنجار میروید و در نهایت جرئت نمیکنید یک محصول ناشناخته بخرید که تمام خواستههای شما را برآورده میکند. بدون خرید از فروشگاه خارج میشوید.
دلیل این سوژه نیز به عملکرد مغزمان برمیگردد. کارایی دیگران بر خریدهای ما بیش از چیزی است که تصورش را میکنیم. وقتی میخواهیم چیزی بخریم مهمترین سوال ذهنمان این است که سایرین در باره خریدمان چه نظری خواهند داشت. آیا کار ما را تایید خواهند کرد یا آن را کاری اشتباه خواهند دانست.
3. خرید از سایتی که جعلی به عقیده میرسد
دنبال خرید یک محصول آموزشی هستید. در گوگل به جستوجو میپردازید. وارد سایتی میشوید که دانستن میکنید نمیتوان به آن اعتماد کرد. اگر دوستتان از شما بپرسد چرا این سایت را نامعتبر میدانید هیچ علت منطقی و قابل قبولی ندارید لغایت ارائه دهید. احتمالاً روی جعبه فرآورده از عکس یک آقا با کراوات کاربرد شده است یا عکسهای سایت به آن سایت متعلق نیست بلکه از سایتهای بیگانه گرفته شده است. به این نتیجه میرسید که این سایت حرفی برای گفتن ندارد و از خرید خود منصرف میشوید. شما محتویات فرآورده را ندیدهاید و فقط از روی چند عکس به این نتیجه میرسید که خرید نکنید.
دلیل این جستار هم به مغز ما مربوط میشود. مغز قدیم که به زودی دربارهاش روشنگری خواهیم داد، اگر تشابهی احساس نکند شکیبیدن خرید کمتر میشود. اگر با فردی که کراوات بسته تشابه نداریم سعی میکنیم از او خرید نکنیم، بلکه از فردی خرید کنیم که اغلب همانند خودمان است.
آیا بازاریابی عصبی در کسبوکارهای حقیر قابل کاربرد است؟
واژه بازاریابی عصبی زیاد علمی و پیچیده به عقیده میرسد. همچنین بیشتر کتابها و مقالات به استعمال بازاریابی عصبی در شرکتهای زیاد کبیر و برندهای سرشناس میپردازند؛ اما بیشتر ایدههای بازاریابی عصبی در کسبوکارهای کوچک قابل استفاده است. بعضی از آنها بسیار سادهتر و کمهزینهتر از چیزی است که تصور میکنید.
قصه از کجا شروع شد؟
اغلب شرکتهای کبیر قبل از تولید یک محصول تحقیقات بازار سپریدن میدادند لغایت محصول باره علاقه مشتریان را فرآوری کنند. آنها از ملت میپرسیدند که برادر دارید فرآورده بعدی ما چگونه باشد، رنگ بستهبندی چه باشد و چه خصوصیاتی داشته باشد. سپس با توجه به نتایج نظرسنجی و تحقیقات بازار محصولی جدید تولید میکردند. سپس رویداد عجیبی رخ میداد. آن فرآورده جدید که دقیقا با خواستهها و سلایق مشتریان فرآوری شده بود با شکست مواجه میشد. همان افرادی که خودشان در نظرسنجی شرکت کرده بودند هیچگاه محصول مورد نظر را خریداری نمیکردند.
بازاریابان کمکم به این نتیجه رسیدند که پذیرش اغلب کسان در تحقیقات بازار با رفتار خرید آنها تفاوت دارد و گاهی کاملا متناقض است؛ بنابراین همش نمیتوان از مشتری پرسید که محصول باره علاقهاش کدام است و سپس با تولید آن فرآورده به موفقیت رسید.
در آزمایش دیگری از افرادی که برای خرید نقاشیهای گرانقیمت به یک نگارخانه مراجعه کرده بودند سوال شد که چه گونه عکسهایی اخ دارد. استجابت اغلب آنها این بود: عکسهای طبیعت. سپس رفتار خرید این کسان بررسی شد. بیشتر آنها عکسهایی غیر از عکس طبیعت خریداری کرده بودند!
آنچه مشتریان درباره سلیقه خویش میگویند با خریدهای آنها سازگار نیست!
آقای مالکولم گلادول در کتاب معروفش با اسم «نقطه واژگونی» به این پدیده میپردازد. او توضیح میدهد که افراد مختلف اثناء ورود به کافیشاپ در نظرسنجی کمپانی کردند که قهوه مورد علاقهشان چه قهوهای است. بیشتر افرادی که در نظرسنجی اعلام کرده بودند به قهوه تلخ و غلیظ علاقه دارند، پس از چند دقیقه در همان کافیشاپ قهوه خویش را کاملا شیرین میکردند؛ پس همیشه نمیتوان به گفتههای مشتریان اعتماد کرد. برخی مواقع آنها در باره فرآورده نظراتی میدهند که با خریدهای خودشان تناقض دارد.
ورود به مغز انسان و برملا شدن راز
اگر مشتریان نیازهای واقعی خویش را بر زبان نمیآورند و همواره نمیتوان به گفتههای آنان اعتماد کرد، پس راهحل چیست؟ بازاریابی عصبی پاسخ این سوال را میدهد. در سالهای تازه دستگاههایی با نامهای EEG و fMRI و … ساخته شده که گونه ها کوچک و قابلحملی دارد که بر سر انسان نصب میشود و میتواند از مغز انسان عکس بگیرد. این دستگاهها دریچهای را برای ورود به مغز انسان باز کردند. دانشمندان و بازاریابان میتوانند با بررسی عکسهای مغز فردی که مثلا در حال تصمیمگیری خرید است به نقطه نظر موثقتر و جدیدتری دست یابند.
اگر خیلی ساده نحوه شغل این دستگاهها را روشنگری دهیم، این گونه است که وقتی قسمت خاصی از مغز تحریک میشود، معمولا خون با اکسیژن بیشتر به آن دسته مغز منتقل میشود؛ بنابراین دستگاههایی نظیر fMRI با عکسی که از مغز جاسازی میکنند، میتوانند مکانهای تحریکشده در مغز را مشخص کنند.
مقایسه الگوها
بررسی الگوهای گوناگون مغز حین انجام فعالیتهای مختلف ما را به نتایج جالب و جدیدی سوق میدهد؛ مثلا از مغز افراد گوناگون در حال پرداخت پول در فروشگاه عکس گرفته شده و الگوی به دست آمده با الگوهای دیگر سنجش میشود. سپس مشاهده میشود الگوی به دست آمده همانندی زیادی با عکس مغز وقتی که بدن در حال تحمل درد است دارد! وقتی به دست یک فرد سوزن میزنیم همان دسته مغز تحریک میشود که هنگام خرید تحریک میشود.
بنابراین از این آزمایش نتیجهگیری میکنیم که فرد وقتی پول پرداخت میکند، در مغز تقسیم درد تحریک میشود و پرداخت پول برای مشتری معمولا دردناک است حتی اگر مشتری هیچگاه این موضوع را بر زبان نیاورد!
بنابراین با اتمام آزمایشهای مختلف و فراوان به اطلاعاتی دست مییابیم که میتواند در بازاریابی و فروش بهتر محصولات و خدمات به ما کمک کند.
سه بخش اصلی مغز
برای بازاریابی بهتر لازم است آشنایی مختصری با مغز داشته باشیم. مغز به سه دسته عمده تقسیم میشود که از نظر ساختار سلولی و عملکرد با هم متفاوت هستند؛ با هستی اینکه این سه تقسیم بر تکاپو همدیگر کارایی میگذارند و نمیتوان به طور محض تکاپو مغزی خاصی را به یک بخش نسبت عدل ولی هر کدام از قسمتهای مغز نقش ویژهای دارند. این سه تقسیم مغز جدید، مغز میانی و مغز قدیم نام دارند.
مغز جدید معمولا انجام کارهای تحلیلی و پیچیده را بر دوش دارد. تصمیمات منطقی، تعلیم و کارهای ارادی ما با فرماندهی این تقسیم مغز سپریدن میشود. مغز جدید نتیجه تحلیلها را به دو بخش سایر نیز ارسال میکند.
مغز میانی بیشتر با موارد احساسی سر و کار دارد و اطلاعات حاصل را به دو تقسیم دیگر مغز مخابره میکند.
مغز قدیم عهدهدار فعالیتهای اصلی ما برای حفظ بقا است. خداوند این دسته را طوری طراحی کرده تا با دستورات صادره ادامه زندگی ما امکانپذیر باشد. مثلا وقتی گرسنه میشویم مغز قدیم اجازه میدهد که به این مورد رسیدگی شود.
دوستانی که با رشته الکترونیک آشنا هستند با وقفه رد نشدنی آشنا هستند. مغز قدیم به راستی وقفهای رد نشدنی صادر میکند که باید در اولین فرصت شدنی به آن بررسی شود. مواردی مشابه تنفس نیز به مغز قدیم مربوط است. اگر اینطور نبود چه بسا گاهی یادمان میرفت تنفس کنیم و زندگی ما به خطر میافتاد!
تصمیمات خرید
اما سوال زیاد کلیدی آن است که طبق دانش بازاریابی عصبی تصمیمات خرید بدست کدام سرنوشت مغز سپریدن میشود؟ نکته مهمی که در بازاریابی سنتی به آن توجهی نمیشود این است که تصمیمات خرید ما بیشتر با مغز قدیم انجام میشود! لغایت به حال بازاریابان فکر میکردند تمامی خریدها با دسته بخردانه مغزمان اتمام میشود. البته دائم در درازا تاریخ بازاریابان میدانستند که احساسات بر تصمیمات خرید تاثیر دارد؛ اما الان مشخص شده است که تاثیرگذاری دسته احساسی و مغز قدیم زیاد ما فوق آن چیزی است که انگاشت میکردیم.
خانم لزلی هارت در کتاب «مغز چگونه پیشه میکند» روشنگری میدهد که «شواهد نشان میدهد مغز قدیم قسمتی است که تعیین میکند کدام تقسیم اطلاعات رسیده برای پردازش به مغز جدید مخابره شود و کدام تصمیمات تایید شود یا رد شود».
پس اگر با عملکرد «مغز قدیم» اغلب آشنا شویم در بازاریابی عصبی میتوانیم عملیات بازاریابی تاثیرگذارتری طراحی کنیم.
حل مسئله قهوه
حال به این سوال برگردیم که چرا اغلب افرادی که ادعا میکنند قهوه تلخ و غلیظ دوست دارند، قهوه شیرین میخورند؟ علت آن است که وقتی باره سوال پیمان میگیریم معمولا از مغز جدید خود برای پاسخگویی استفاده میکنیم و سعی میکنیم بهترین و منطقیترین جواب ممکن را ارائه دهیم. همچنین عقیده سایرین برای ما خیلی مهم است. ما احتمالاً برادر داشته باشیم تنبل باشیم ولی هیچگاه در یک مصاحبه چنین چیزی را اعلام نمیکنیم؛ زیرا برای ما مهم است که آیا سایرین جواب ما را درست و قابل قبول خواهند دانست یا خیر؛ اما وقتی میخواهیم تصمیمگیری کنیم مغز قدیم فرمان اصلی را صادر میکند. در شرایط واقعی وقتی میخواهیم قهوه بخوریم، مغز قدیم تصمیم میگیرد!
به گزارش فارس به نقل از انگجت، اپل دو فایل پی دی اف را در مورد ویژگی های آتی مک پرو و نمایشگر پرو دیسپلی ایکس دی آر منتشر کرده که اطلاعات فنی را در این زمینه در اختیار علاقمندان قرار می دهند.
بر همین اساس مک پروی جدید از قابلیت های حرفه ای پیشرفته ای برخوردار است که استفاده از آن را به عنوان یک رایانه ورک استیشن ممکن می کند. استفاده از پردازنده های Xeon هم در این رایانه ادامه می یابد.
برای مک پروی جدید ۳۲ گیگابایت حافظه رم در نظر گرفته شده که از طریق هر شش مجرای حافظه قابل استفاده است. البته گفته می شود ممکن است این رقم به ۴۸ گیگابایت نیز افزایش یابد. قدرت سخت افزاری این رایانه در حدی است که اجرای فایل های فوق دقیق ۴K با سرعت ۳۰ فریم در ثانیه بر روی آن با کیفیت بالا ممکن خواهد بود. اپل همچنین در نمایشگر تازه مک از فناوری خاصی برای افزایش دقت و وضوح رنگ ها و نیز بهتر کردن تفکیک رنگ استفاده کرده است. در مورد قیمت و زمان عرضه این محصولات هنوز خبری منتشر نشده است.
منبع : https://www.beytoote.com/computer/technews/tnews11047940.html
به گزارش ایسنا، یک محقق امنیتی جزییات فنی از آسیبپذیریهای چندگانه با حساسیت بالا را در پیامرسان واتساپ منتشر کرد که با بهرهبرداری از آنها امنیت میلیونها کاربر به خطر خواهد افتاد و یک مهاجم از راه دور میتواند با ارسال یک پیام مخرب به قربانی در برنامه واتساپ فایلهای موجود در سیستم ویندوزی یا mac کاربر را سرقت کند.
آسیبپذیری توسط محقق PerimeterX به نام Gal Weizman کشف شده و این آسیبپذیری با شناسه CVE-۲۰۱۹-۱۸۴۲۶ در نسخه وب واتساپ واقع شده است. بر اساس گزارش مرکز ماهر (مدیریت امداد و هماهنگی رخدادهای رایانهای)، در نسخه وب واتساپ یک آسیبپذیری خطرناک از نوع open-redirect وجود دارد که میتواند با ارسال یک پیام مخرب به حملات cross-site scripting ختم شود.
در نتیجه اگر پیام مخرب توسط قربانی در نسخه وب واتساپ در مرورگر باز شود امکان اجرای کد از راه دور در context برنامه وجود دارد؛ اگر پیام در برنامه نسخه desktop باز شود نیز کد مخرب در گیرنده سیستم و در context برنامه اجرا میشود. علاوه بر این به دلیل اشتباه در تنظیم (misconfigure) محتوای سیاستهای امنیتی دامین نسخه وب واتساپ، امکان بارگذاری payload های XSS با استفاده از iframe از یک وب سایت دیگر در اینترنت که تحت کنترل مهاجم است، وجود دارد.
به گفته این محقق اگر قوانین CSP یا (CERTIFICATED SYSTEMS PROFESSIONAL) بهتر تنظیم شده بودند، قدرت عمل XSS کاهش پیدا میکرد. با دور زدن قوانین CPS مهاجم میتواند اطلاعات باارزشی از قربانی سرقت کند و payload های XSS را به راحتی بارگذاری کند.
پیش از این نیز آسیبپذیری جدیدی در واتساپ کشف شده بود که به هکرها اجازه میداد بهعنوان یک عضو جدید در گروههای واتساپی با ایجاد تغییر در برخی از پارامترهای مخصوص رابط کاربری در نسخه وب واتساپ و همچنین یک ابزار دیگر، در دسترسی سایر افراد و اعضای گروه اختلال ایجاد کنند و در نتیجه کاربران به راحتی از گروه بیرون انداخته میشدند و دسترسی آنها به کلی از گروه قطع میشد.
منبع : https://www.beytoote.com/computer/technews/tnews11047228.html